دیکشنری
داستان آبیدیک
Lax
ɛle͡iɛks
فارسی
1
عمومی
::
لخت، لینت مزاج، سست، سهل انگار، شل، اهمال كار
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
LAWMAKERS
LAWMERCHANT
LAWN
LAWN BOWLING
LAWN MOWER
LAWN MOWER0
LAWN SIEVE
LAWN SPRINKLER
LAWN TENNIS
LAWNY
LAWSONIA
LAWSUIT
LAWYER
LAWYERS AND LAYMEN
LAWYER'S LETTER
LAX
LAXATION
LAXATIVE
LAXITY
LAXITY DISTRIBUTION
LAXLY
LAY
LAY A FINGER ON
LAY A GUILT TRIP ON
LAY A TRIP ON
LAY A WAGER
LAY ABOUT
LAY ABOUT ONE
LAY AGAINST
LAY ALONGSIDE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید