دیکشنری
داستان آبیدیک
Leadoff
lidɔf
فارسی
1
عمومی
::
عزیمت كردن، اغاز، عازم شدن، رهبری كردن، رهبری
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
LEADING ECONOMIC INDICATORS
LEADING EDGE
LEADING EDGE FLAPS
LEADING INDICATOR
LEADING INDICATORS
LEADING LADY
LEADING LADY OR MAN
LEADING LIGHT
LEADING MAN
LEADING NATIONS
LEADING QUESTION
LEADING ROLE
LEADING STRAND
LEADING ZERO
LEADINGQUESTION
LEADOFF
LEADPENCIL
LEADS
LEADSCREW
LEADSMAN
LEAF
LEAF BLOWER
LEAF BRASS
LEAF BUD
LEAF CLOUD
LEAF CUTTER ANTS
LEAF FAT
LEAF MOULD
LEAF NODE
LEAF OUT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید