دیکشنری
داستان آبیدیک
Liquidize
lɪkwɪda͡iz
فارسی
1
عمومی
::
از بین، صاف كردن، تسویه كردن، بصورت مایع دراوردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
LIQUIDITY BUFFER
LIQUIDITY COVERAGE RATIO
LIQUIDITY CREATION
LIQUIDITY CRITERIA
LIQUIDITY FACILITIES
LIQUIDITY FEE
LIQUIDITY MANAGEMENT
LIQUIDITY MEASURES AND PROXIES
LIQUIDITY POOL
LIQUIDITY POSITION
LIQUIDITY PREFERENCE
LIQUIDITY PREMIUM
LIQUIDITY RATIOS
LIQUIDITY RISK
LIQUIDITY TRAP
LIQUIDIZE
LIQUIDLY
LIQUIFY
LIQUOR
LIQUOR UP
LIQUORICE
LIQUORISH
LIRA
LIS PENDENS
LISLE
LISP
LISP LANGUAGE
LISSOM
LISSOM OR SOME
LISSOME
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید