دیکشنری
داستان آبیدیک
Majorpremise
məd͡ʒɔɹpɹɛmɪs
فارسی
1
عمومی
::
(من) كبرای قیاس، كبرای قضیه منطقی
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
MAJOR PARTY
MAJOR POWER
MAJOR ROAD
MAJOR SEMINARY
MAJOR SUIT
MAJOR TERM
MAJORDOMO
MAJORITARIANISM
MAJORITY
MAJORITY GATE
MAJORITY OF THE MEMB
MAJORITY OPERATION
MAJORITY SHAREHOLDER
MAJORITY SHAREHOLDERS
MAJORITY VOTING SYSTEM
MAJORPREMISE
MAJUSCULAR
MAJUSCULE
MAKABLE
MAKE
MAKE (THE) HEADLINES
MAKE A BEELINE FOR
MAKE A BELIEVER OF
MAKE A BIG DEAL ABOUT
MAKE A BOLT FOR
MAKE A BREAK FOR
MAKE A BUNDLE
MAKE A CHECK
MAKE A CHECK OVER TO
MAKE A CHECK TO
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید