دیکشنری
Maximal
mæksəməl
فارسی
1
عمومی
::
بیشین، وابسته به ضرب المثل، وابستهبه حداكثر
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
MAX MARA
MAX OUT
MAX PLANING WIDTH
MAX POOLING
MAX POOLING LAYER
MAX SET
MAXED OUT
MAXGRAFT
MAXI
MAXILLA
MAXILLARY
MAXILLARY BONE
MAXILLARY SINUS
MAXILLIFORM
MAXIM
MAXIMAL
MAXIMAL CONCENTRATION FUNCTION
MAXIMAL EXCERSISE TEST
MAXIMAL HEART RATE
MAXIMAL UTILIZATION COEFFICIENT
MAXIMALIST
MAXIMIZATION
MAXIMIZE
MAXIMIZER
MAXIMUM
MAXIMUM A POSTERIOR ESTIMATE
MAXIMUM A POSTERIORI
MAXIMUM ACCEPTABLE PRICE
MAXIMUM ALLIANCE FLAG CAPACITY
MAXIMUM ALLIANCE MEMBER
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید