دیکشنری
داستان آبیدیک
Moil
mɔ͡il
فارسی
1
عمومی
::
كار شاق، مرطوب كردن، چرك كردن، جانكندن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
MOFETTE
MOFUSSIL
MOG
MOGAO CAVES
MOGUL
MOHAIR
MOHAMMAD
MOHAMMED GHAZNI
MOHAMMEDAN
MOHAMMEDANISM
MOHAMMEDANIZE
MOHOCK
MOHOUND
MOHUR
MOIETY
MOIL
MOIRE
MOIST
MOIST AROUND THE EDGES
MOIST HOT AIR TREATMENT
MOIST SCALL
MOIST SUGAR
MOISTEN
MOISTENESS
MOISTURE
MOISTURE CONDITIONED
MOISTURE CONTENT
MOISTURE CURING
MOISTURE DEFICIT
MOISTURE EQUIVALENT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید