دیکشنری
داستان آبیدیک
Neatherd
nitəɹd
فارسی
1
عمومی
::
گاو دار، چوپان، گله بان
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
NEAREST HIM
NEAREST NEIGHBOR
NEARLY
NEARLY JUMP OUT OF SKIN
NEARNESS
NEARSIGHTED
NEARSIGHTEDNESS
NEAT
NEAT AND CLEAN
NEAT AS A PIN
NEAT ASPHALT
NEAT CATTLE
NEAT HANDED
NEAT HEARD
NEATH OR NEATH
NEATHERD
NEATLY
NEATNESS
NEAT'SFOOT
NEAT'SFOOT OIL
NEB
NEB HYPOTHESIS OR TH
NEBRASKA
NEBUCHADNEZR
NEBULA
NEBULAR
NEBULIZE
NEBULOSE
NEBULOSITY
NEBULOUS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید