دیکشنری
Newborn
nubɔɹn
فارسی
1
عمومی
::
تازه تولد شده، تازه زاییده شده، نوزاد
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
NEW PRODUCT ORIENTED
NEW TESTAMENT
NEW TO THIS
NEW URBANISM
NEW WITHOUT BOX
NEW WOMAN
NEW WORLD
NEW WRINKLE
NEW YEAR
NEW YEAR'S DAY
NEW YEARSDAY
NEW YORK
NEW YORK STOCK EXCHANGE
NEW ZEALAND
NEW ZEALAND CONCRETE SOCIETY
NEWBORN
NEWCASTLE
NEWCO
NEWCOMER
NEWEL
NEWFANGLED
NEWFASHIONED
NEWFOUND
NEWFOUNDLAND
NEWISH
NEWLY
NEWLY COINED WORD
NEWLY DIAGNOSED X PATIENTS
NEWLY PUBLISHED PAPER
NEWLYWED
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید