دیکشنری
Nodular
nɑd͡ʒələɹ
فارسی
1
عمومی
::
ورم كرده، گره دار، قلنبه شده، گره گره
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
NODAL EXPLANT
NODAL POINT
NODALITY
NODDING ACQUAINTANCE
NODDLE
NODDY
NODE
NODE INDEX
NODE INTERFACE
NODE OPERATOR
NODE REFERENCE
NODE TREE
NODICAL
NODOSE
NODOUS
NODULAR
NODULATE
NODULATED
NODULATION
NODULE
NODULOSE
NODULOUS
NODUS
NODUS OPERANDI
NOEL
NOETIC
NOETICS
NOG
NOGG
NOGGIN
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید