دیکشنری
داستان آبیدیک
Oldish
oldɪʃ
فارسی
1
عمومی
::
نسبتا پیر، پیر مانند
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OLD SAW
OLD SHOE
OLD SNOW
OLD STAMPING GROUND
OLD TESTAMENT
OLD TIME
OLD TIMER
OLD WARHORSE
OLD WIVES' TALE
OLD WOMAN
OLD WOMANISH OR MANL
OLD WOMANISHNESS
OLD WORLD
OLDEN
OLDER
OLDISH
OLDNESS
OLDSTER
OLDWIFE
OLE GLORY
OLEA
OLEACEAE
OLEAGINOUS
OLEANDER
OLEASTER
OLEATE
OLECRANON PROCESS
OLEIC
OLEIN
OLEOGRAPH
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید