دیکشنری
داستان آبیدیک
Operating
ɑpəɹe͡itɪŋ
فارسی
1
عمومی
::
عملیاتی، عامل
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OPERA BOUFFE
OPERA COMIQUE
OPERA GLASS
OPERA HAT
OPERA HOUSE
OPERABLE
OPERABLE FABRIC CURTAIN
OPERAND
OPERANT
OPERANT CONDITIONING
OPERATE
OPERATE AGAINST
OPERATE FROM
OPERATE ON
OPERATIC
OPERATING
OPERATING ACTIVITIES
OPERATING BUDGET
OPERATING CASH flOW
OPERATING DATA
OPERATING ENVIRONMENT
OPERATING EXCELLENCE
OPERATING HOURS
OPERATING INCOME
OPERATING INSTRUCTION
OPERATING LEASE
OPERATING LEVERAGE
OPERATING MANAGEMENT
OPERATING MANUAL
OPERATING MARGIN
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید