دیکشنری
داستان آبیدیک
Oscillate
ɑsəle͡it
فارسی
1
عمومی
::
تاب خوردن، نوسان كردن، از این سو به ان سو افتادن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ORTHOTROPIC
ORTHOTROPISM
ORTHOTROPOUS
ORTHOVOLTAGE
ORTIVE
ORTOLAN
ORTORIAN
ORTS
ORVIETAN
ORYX
OS
OS PUBIS
OSBORNE
OSCAR
OSCAR NOMINATED
OSCILLATE
OSCILLATE BETWEEN AND
OSCILLATED MOTIONS
OSCILLATING
OSCILLATING CONGESTED TRAFFIC
OSCILLATING DRAG
OSCILLATING SHELL
OSCILLATING SORT
OSCILLATING UNITS
OSCILLATING WEIGHTS
OSCILLATION
OSCILLATION FREQUENCY
OSCILLATION OF THE PENDULUM
OSCILLATOR
OSCILLATORY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید