دیکشنری
داستان آبیدیک
Outfield
a͡ʊtfild
فارسی
1
عمومی
::
بیرون از محیط، مزرعه دور افتاده، قسمت خارجی میدان
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OUTDOOR RELIEF
OUTDOOR ROOM
OUTDOOR SERVANT
OUTDOORS
OUTDPOKENNESS
OUTER
OUTER COMBUSTION CASING
OUTER INflUENCE
OUTER SHROUD
OUTER SPACE
OUTERMOST
OUTFACE
OUTFALL
OUTFALL LOCATION
OUTFALL POINT
OUTFIELD
OUTFIGHT
OUTFIGHTING
OUTFIT
OUTFIT, SET
OUTFITTER
OUTFLANK
OUTFLOW
OUTFLOW OF FOREIGN CURRENCY
OUTFLY
OUTFOOT
OUTFOX
OUTGENERAL
OUTGO
OUTGOING
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید