دیکشنری
Paddywagon
pædiwægən
فارسی
1
عمومی
::
( patrolwagon=) اتومبیل پلیس
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PADDED
PADDER
PADDING
PADDLE
PADDLE BOAT
PADDLE BOX
PADDLE MIXER
PADDLE ONE'S OWN CANOE
PADDLE OWN CANOE
PADDLE WHEEL
PADDLEFL
PADDLER
PADDOCK
PADDOPCK
PADDY
PADDYWAGON
PADDYWHACK
PADIATRIC
PADLOCK
PADRE
PADRONE
PADUASOY
PAEAN
PAEDERAST
PAEDIATRIC INTENSIVE CARE UNIT
PAEDOBAPTISM
PAEDOBAPTIST
PAEDOGENESIS
PAEON
PAEONY
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید