دیکشنری
Palatalize
pælətəla͡iz
فارسی
1
عمومی
::
كامی كردن، (در مورد حروف)از سق ادا كردن
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PALACE COUP
PALADIN
PALAEOANTHROPIC
PALAEOCLIMATE
PALAEOLITHIC
PALAESTRA
PALAFITTE
PALANKEEN
PALANQUIN
PALATABILITY
PALATABLE
PALATABLENESS
PALATABLY
PALATAL
PALATAL LETTERS
PALATALIZE
PALATALS
PALATE
PALATIAL
PALATINATE
PALATINE
PALATINE BONES
PALATINE PROCESS OF MAXILLA
PALATINE TONSILS
PALATINES
PALATING
PALAU
PALAVER
PALE
PALE AROUND THE GILLS
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید