دیکشنری
داستان آبیدیک
Payer
pe͡iəɹ
فارسی
1
عمومی
::
(payor) پرداخت كننده
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PAY THROUGH
PAY THROUGH THE NOSE
PAY TO
PAY TO MARKET
PAY TO THE BEARER
PAY TRIBUTE TO
PAY UP
PAY WAY
PAY YOUR MONEY AND TAKE YOUR CHOICE
PAYABLE
PAYABLE AT SIGHT
PAYABLES
PAYBACK
PAYBACK PERIOD
PAYEE
PAYER
PAYLOAD
PAYLOADS
PAYLOADZCOM
PAYMASTER
PAYMASTER GENERAL
PAYMENT
PAYMENT DUE DATE
PAYMENT IN KIND
PAYMENT METHOD
PAYMENT ON ACCOUNT
PAYMENT SERVICE PROVIDER
PAYMENT SLIP
PAYMENT TERMS
PAYMENT THRESHOLD
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید