دیکشنری
داستان آبیدیک
Plainspoken
ple͡inspokən
فارسی
1
عمومی
::
بی ریا و تزویر، رك گو، صاف و پوست كنده
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PLAIN CLOTHES MAN
PLAIN DEALING
PLAIN HEARTED
PLAIN MEANING RULE
PLAIN ORIFICE ATOMIZER
PLAIN PAPER
PLAIN SAILING
PLAIN SPEAKING
PLAIN SPOKEN
PLAIN WEAVE
PLAINCLOTHESMAN
PLAINLY
PLAINNESS
PLAINSMAN
PLAINSONG
PLAINSPOKEN
PLAINT
PLAINTEXT DATA
PLAINTFUL
PLAINTIF
PLAINTIFF
PLAINTIFF AND DEFEND
PLAINTIVE
PLAINTIVELY
PLAIT
PLAIT PITCH
PLAN
PLAN DO CHECK ACT
PLAN FOR
PLAN MAKING
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید