دیکشنری
Polydactyle
pɑlidækta͡il
فارسی
1
عمومی
::
پر انگشت، شش انگشتی، (polydactyl) چند انگشتی
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
POLYCHOTOMY
POLYCHROMATIC
POLYCHROME
POLYCHROMIC
POLYCHROMY
POLYCLINIC
POLYCLONAL ANTIBODY
POLYCONDENSATION
POLYCOTYLLEDON
POLYCRACY
POLYCYCLIC
POLYCYCLIC AROMATIC HYDROCARBON
POLYCYCLIC AROMATIC HYDROCARBONS
POLYCYSTIC OVARY SYNDROME
POLYDACTYL
POLYDACTYLE
POLYDIPSIA
POLYDISPERSITY AND THE POPULATION BALANCE MODEL
POLYEMBRYONY
POLYENE
POLYESTER
POLYESTROUS
POLYETHYLENE
POLYGALA
POLYGAMIC
POLYGAMIST
POLYGAMIZE
POLYGAMOUS
POLYGAMY
POLYGASTRIC
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید