دیکشنری
داستان آبیدیک
Predestine
pɹədɛstɪn
فارسی
1
عمومی
::
(predestinate=) مقدر شدن یا كردن، قبلا تعیین كردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PREDATORY WAR
PREDECEASE
PREDECESSOR
PREDECESSOR AUDITOR
PREDECESSORS
PREDECESSORS IN INTEREST
PREDEFINED
PREDEFINED PROCESS
PREDELLA
PREDESIGNATE
PREDESIGNATION
PREDESTINARIAN
PREDESTINARIANISM
PREDESTINATE
PREDESTINATION
PREDESTINE
PREDETERMINATE
PREDETERMINATION
PREDETERMINE
PREDIAL OR PRAE
PREDIAL SLAVES
PREDIALS
PREDICABILITY
PREDICABLE
PREDICAMENT
PREDICAMENTAL
PREDICANT
PREDICATE
PREDICATE OFFENCE
PREDICATE OFFENSE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید