دیکشنری
داستان آبیدیک
Preparatory
pɹəpæɹətɔɹi
فارسی
1
عمومی
::
تداركی، امایشی، مقدماتی، مربوط به تهیه یامقدمات، پستایی
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PREPAID
PREPAID CARD
PREPAID EXPENSE
PREPAID LANDLINE TELEPHONY
PREPAID PAYMENT INSTRUMENT
PREPAID SUBSCRIBERS
PREPAID TAXES
PREPARATION
PREPARATION AREAS
PREPARATION MATCH
PREPARATION METHOD THEREOF
PREPARATION OF FOOD
PREPARATIVE
PREPARATOR
PREPARATORILY
PREPARATORY
PREPARATORY ACTION FOR DEFENCE RESEARCH
PREPARATORY STUDENTS
PREPARATORY TO
PREPARE
PREPARE FOR
PREPAREDNESS
PREPARING
PREPATTERNED GUIDED ANODIZATION
PREPAY
PREPAYMENT
PREPAYMENT ADVANCE PAYMENT
PREPAYMENT CURRENT YEAR
PREPAYMENT PRIOR YEARS
PREPENSE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید