دیکشنری
داستان آبیدیک
Provincialize
pɹɑvɪnʃəla͡iz
فارسی
1
عمومی
::
تبدیل باستان كردن، شهرستانی كردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PROVIDENTLY
PROVIDER
PROVIDER ID
PROVIDER MANAGEMENT SYSTEM
PROVIDING
PROVINCE
PROVINCIAL
PROVINCIAL AUTISM REFERENCE GROUPS
PROVINCIAL DIALECT
PROVINCIAL GOVERNOR
PROVINCIAL LEVEL
PROVINCIAL NOMINATION PROGRAMS (PNPS)
PROVINCIALISM
PROVINCIALIST
PROVINCIALITY
PROVINCIALIZE
PROVINCIALLY
PROVINE
PROVING
PROVING ‘SHORT’ CIRCUIT
PROVING GROUND
PROVISION
PROVISION FOR A JOUR
PROVISION FOR ACCRUED EXPENSES
PROVISION FOR BAD DEBTS
PROVISION FOR FORESEEABLE LOSSES
PROVISION FOR LOAN LOSSES
PROVISION FOR STAFF TERMINATION BENEFITS
PROVISION FOR VESTED BENEFITS
PROVISIONAL
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید