دیکشنری
داستان آبیدیک
Pyrogen
pa͡iɹəd͡ʒən
فارسی
1
عمومی
::
عنصر قابل اشتعال، برق، ماده تب اور
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PYRHELIOMETER
PYRHONISM
PYRIC
PYRIDINE
PYRIFORM
PYRITE
PYRITES
PYRITICAL
PYROCHEMICAL
PYROCLASTIC
PYROCLASTIC FLOW
PYROCLASTIC MATERIAL
PYROCLASTIC ROCK
PYROCONDENSATION
PYROELECTRICITY
PYROGEN
PYROGENESIS
PYROGENIC
PYROGENOUS
PYROGENTIC
PYROGRAPHY
PYROGRAVURE
PYROLATRY
PYROLISIS
PYROLYSIS
PYROLYSIS STAGE
PYROLYZE
PYROMANCY
PYROMANIA
PYROMANIAC
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید