دیکشنری
داستان آبیدیک
Quash
kwɑʃ
فارسی
1
عمومی
::
له، الغا كردن، نقض كردن، با ضربه زدن، باطل كردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
QUARTERN
QUARTERSAW
QUARTERSTAFF
QUARTET
QUARTETTE
QUARTILE
QUARTILE DEVIATION
QUARTO
QUARTUS
QUARTZ
QUARTZ MINING
QUARTZ MOVEMENT
QUARTZIF EROUS
QUARTZIFEROUS
QUARTZITE
QUASH
QUASI
QUASI ADVERB
QUASI CONTRACT
QUASI DEPOSIT
QUASI DIMENSIONAL
QUASI EASEMENT
QUASI EXPERIMENTAL
QUASI GEOID
QUASI HISTORICAL
QUASI INSTRUCTION
QUASI PREDICATE
QUASI RANDOM
QUASI RENT
QUASI REORGANIZATION
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید