دیکشنری
داستان آبیدیک
Ran
ɹɑn
فارسی
1
عمومی
::
(n) كلاف، حلقه كلاف(nur fop) زمان ماضی فعل، حلقه
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
RAMPAGEOUS
RAMPANCY
RAMPANT
RAMPANTLY
RAMPART
RAMPIKE
RAMPION
RAMPIRE
RAMROD
RAM'S HORN
RAMSHACKLE
RAMSON
RAMULOSE
RAMULOUS
RAMUS
RAN
RANCE
RANCH
RANCH HOUSE
RANCHER
RANCHERO
RANCHMAN
RANCID
RANCIDITY
RANCOR
RANCOROUS
RANCOROUSLY
RANCOROUSNESS
RANCOUR
RAND
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید