دیکشنری
داستان آبیدیک
Rattan
ɹætæn
فارسی
1
عمومی
::
درخت خون سیاوشان، باعصای خیزران تنبیه، خیزران
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
RATIONALIZATION
RATIONALIZE
RATIONALLY
RATIONING
RATITE
RATITOE
RATLIKE
RATLINE
RATLING
RATOON
RATOON STUNTING DISEASE
RAT'S TAIL
RATS ABANDON A SINKING SHIP
RATSBANE
RATTAIL
RATTAN
RATTEN
RATTER
RATTISH
RATTLE
RATTLE AROUND IN
RATTLE AWAY
RATTLE BOX
RATTLE BRAINED
RATTLE ITS SABER
RATTLE OFF
RATTLE ON
RATTLE SABER
RATTLEN
RATTLER
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید