دیکشنری
داستان آبیدیک
Rehabilitant
ɹihəbɪlətənt
فارسی
1
عمومی
::
بیمار یا معلول در حال نوتوانی، نوتوان
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
REGULATORY GOVERNANCE
REGULATORY IMPACT ANALYSIS STATEMENTS
REGULATORY INFLATION
REGULATORY MACROPHAGE
REGULATORY MODEL
REGULATORY PROTEIN
REGULATORY REGIME
REGULATORY RETAIL PORTFOLIO
REGULATORY RISK
REGULATORY SANDBOX
REGULATORY SCRUTINY
REGULUS
REGURGITATE
REGURGITATION
REGVLARITY
REHABILITANT
REHABILITATE
REHABILITATION
REHABILITATIVE AUDIOLOGY
REHASH
REHEARING
REHEARSAL
REHEARSAL STRATEGY
REHEARSE
REHEARSE FOR
REHEARSER
REHOUSE
REHYDRATION
REICHSRAHT
REICHSTAY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید