دیکشنری
داستان آبیدیک
Riffraff
ɹɪfɹæf
فارسی
1
عمومی
::
اشغال، توده، ته مانده، زیادی، انبوه
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
RIDGY
RIDICULE
RIDICULED
RIDICULER
RIDICULOUS
RIDICULOUSLY
RIDICULOUSNESS
RIDING
RIDING FOR A FALL
RIDING HABIT
RIESLING
RIFE
RIFENESS
RIFF RAFF
RIFFLE
RIFFRAFF
RIFLE
RIFLE GUN
RIFLE PIT
RIFLE RANGE
RIFLE SHOT
RIFLE THROUGH
RIFLE TRENCH
RIFLEBIRD
RIFLECORPS
RIFLED
RIFLEGRENADE
RIFLEMAN
RIFLERY
RIFLING
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید