دیکشنری
داستان آبیدیک
Rigidify
ɹɪd͡ʒɪdəfa͡i
فارسی
1
عمومی
::
سفت شدن، سخت شدن، محكم كردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
RIGHTS AND OBLIGATION
RIGHTS AND OBLIGATIONS
RIGHTTEOUS
RIGHTWARD WELDING
RIGID
RIGID ADHERENCE TO A
RIGID ADJUDICATION
RIGID ANCHORAGE POINT
RIGID ANCHORAGE STRUCTURE
RIGID BODIES
RIGID ELASTIC
RIGID ELEMENTS
RIGID INTERPENETRATION
RIGID UNIFORMITY
RIGIDIFICATION
RIGIDIFY
RIGIDITY
RIGIDLY
RIGMAROLE
RIGOR
RIGOR MORTIS
RIGORISM
RIGORIST
RIGOROMETER
RIGOROUS
RIGOROUSLY
RIGOROUSNESS
RIGOUR
RIGSDAG
RIJID PLATE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید