دیکشنری
داستان آبیدیک
Rind
ɹa͡ind
فارسی
1
عمومی
::
پوست كندن، قشر، ظاهر، پوست، پوسته بیرونی هرچیزی
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
RIM SHAVING
RIME
RIMELESS OR RHYME
RIMER
RIMER OR RHYMER
RIMESTER
RIMESTER OR RHYMESTE
RIMLAND
RIMLESS
RIMMED
RIMOSE
RIMOUS
RIMPLE
RIMROCK
RIMY
RIND
RINDED
RINDERPEST
RING
RING TAILED
RING A BELL
RING AROUND
RING BACK
RING BACK TONE
RING BARK
RING BARKING
RING BELT
RING BOLT
RING BONE
RING CAIRN
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید