دیکشنری
Rubdown
ɹʌbda͡ʊn
فارسی
1
عمومی
::
مشت و مال دادن، مالش سریع بدن (مثلا بعد از حمام)
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
RUBBER FLOORING
RUBBER PLANT
RUBBER STAMP
RUBBER STOPPER
RUBBERIZE
RUBBERIZED ASPHALT
RUBBERIZED ENGINE
RUBBERNECK
RUBBERWOOD
RUBBERY
RUBBISH
RUBBISHING
RUBBISHY
RUBBLE
RUBBLE STONE
RUBDOWN
RUBE
RUBEFACIENT
RUBEFACTION
RUBEFY
RUBELLA
RUBEOLA
RUBERCULOSIS
RUBESCENT
RUBICELLE
RUBICON
RUBICUND
RUBICUNDITY
RUBIGINOUS
RUBIOUS
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید