دیکشنری
داستان آبیدیک
Russeting
ɹʌsɪtɪŋ
فارسی
1
عمومی
::
(russetting) سیب قرمز زمستانی، روستایی، زبر، ضخیم
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
RUSH OUT
RUSH OUT OF
RUSH ROOT
RUSH THROUGH
RUSH TO
RUSH TO CONCLUSIONS
RUSH TO THE HOSPITAL
RUSHEE
RUSHER
RUSHGRASS
RUSHLIGHT
RUSHY
RUSK
RUSS
RUSSET
RUSSETING
RUSSETTING
RUSSIA
RUSSIAN
RUSSIAN A
RUSSIAN DIRECT INVESTMENT FUND
RUSSIAN FEDERATION
RUSSIAN OLIVE
RUSSIAN THOUGHT
RUSSIANIZE
RUSSIFICATION
RUSSIFY
RUSSO
RUSSO IRAN
RUST
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید