دیکشنری
Seasider
sisɪdəɹ
فارسی
1
عمومی
::
ساحلی، ساكن دریاكنار
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SEARCHABLE
SEARCHER
SEARCHING
SEARCHING FIRE
SEARCHLESS
SEARCHLIGHT
SEARED CONSCIENCE
SEARLE’S SET OF SPEECH ACTS
SEARS HOLDINGS CORPORATION
SEASCAPE
SEASHELL
SEASHORE
SEASICK
SEASICKNESS
SEASIDE
SEASIDER
SEASON
SEASON CRACKING
SEASON TICKET
SEASON WITH
SEASONABLE
SEASONABLY
SEASONAL
SEASONAL DEMAND
SEASONAL DISCOUNT
SEASONAL MARKETS
SEASONAL UNEMPLOYMENT
SEASONAL VARIATION
SEASONAL VARIATIONS
SEASONALLY ADJUSTED ANNUAL RATE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید