دیکشنری
Sideling
sa͡idlɪŋ
فارسی
1
عمومی
::
یكوری، (sidling) از پهلو، مایل، سراشیب، كج
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SIDE STREET
SIDE VIEW
SIDE WALK
SIDE WARD
SIDE WHISKERS
SIDE WITH
SIDEBAND
SIDEBOARD
SIDECAR
SIDEHILL
SIDEKICK
SIDELIGHT
SIDELINE
SIDELINER
SIDELINES
SIDELING
SIDELONG
SIDEPIECE
SIDEREAL
SIDERIAL
SIDERO GRAPHY
SIDEROPHORE
SIDEROSCOPE
SIDEROSTAT
SIDES OF THE QUESTIO
SIDESADDLE
SIDESHOW
SIDESLIP
SIDESPIN
SIDESPLITTING
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید