دیکشنری
داستان آبیدیک
Skimp
skɪmp
فارسی
1
عمومی
::
خسیسانه دادن، غیر كافی، نحیف، كم، كم دادن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SKILLED NURSING FACILITY
SKILLESS
SKILLET
SKILLFUL
SKILLS
SKILLS CONFIDENCE INVENTORY
SKILLS HAVE BEEN RESET
SKIM
SKIM MILK
SKIM OFF
SKIM OVER
SKIM THROUGH
SKIMMED MILK
SKIMMER
SKIMMING PRICE POLICY
SKIMP
SKIMP ON
SKIMPY
SKIN
SKIN ALIVE
SKIN AND BONE
SKIN AND BONES
SKIN BLANCHED
SKIN CHURN
SKIN CONDUCTANCE
SKIN DEEP
SKIN DIVE
SKIN DIVER
SKIN EFFECT
SKIN ERUPTION
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید