دیکشنری
داستان آبیدیک
Smeary
smiɹi
فارسی
1
عمومی
::
چرب، الوده، لكهدار، اغشته، چرك، چسبناك، كثیف
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SMASHER
SMASHUP
SMATTER
SMATTERER
SMATTERING
SMAZE
SME
SMEAR
SMEAR CAMPAIGN
SMEAR ON
SMEAR WITH
SMEAR WORD
SMEARED WITH DIRT
SMEARED WITH TAR
SMEARINESS
SMEARY
SMELL
SMELL A RAT
SMELL BLOOD
SMELL FISHY
SMELL LIKE A ROSE
SMELL OF
SMELL OF POWDER
SMELL OUT
SMELL TO HEAVEN
SMELL TO HIGH HEAVEN
SMELL UP
SMELLER
SMELLY
SMELT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید