دیکشنری
داستان آبیدیک
Spun
spʌn
فارسی
1
عمومی
::
(زمان ماضی واسم مفعول فعل spin)
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SPRUCE
SPRUCE FIR
SPRUCE UP
SPRUCELY
SPRUCENESS
SPRUCY
SPRUE PICKER
SPRUNG
SPRUNG SEALS
SPRY
SPUD
SPUME
SPUMONE
SPUMONI
SPUMY
SPUN
SPUN GLASS
SPUN OR SPAN
SPUN RAYON
SPUN YARN
SPUNK
SPUNKIE
SPUNKY
SPUNOUS
SPUR
SPUR GALL
SPUR GEAR
SPUR GEARBOX
SPUR ON
SPUR TRACK
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید