دیکشنری
Straightlaced
stɹe͡itle͡ist
فارسی
1
عمومی
::
كرست بسته، (straitlaced) باتور محكم بستهشده
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
STRAIGHT TALK
STRAIGHT TICKET
STRAIGHT UP
STRAIGHTAWAY
STRAIGHTEN
STRAIGHTEN OUT
STRAIGHTEN UP
STRAIGHTEN UP AND FLY RIGHT
STRAIGHTENER
STRAIGHTENING
STRAIGHTFORWARD
STRAIGHTFORWARDLY
STRAIGHTFORWARDNESS
STRAIGHTISH
STRAIGHTJACKET
STRAIGHTLACED
STRAIGHTNESS
STRAIGHTWAY
STRAIN
STRAIN AFTER
STRAIN AT GNATS AND SWALLOW CAMELS
STRAIN AT THE LEASH
STRAIN AWAY
STRAIN ENERGY DENSITY
STRAIN FOR AN EFFECT
STRAIN GAUGE
STRAIN GAUGES
STRAIN OFF OF
STRAIN PARTITIONING
STRAIN RATE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید