دیکشنری
داستان آبیدیک
Subalternate
səbɔltəɹnət
فارسی
1
عمومی
::
افسر جزء، متوالی، شخص پایین رتبه، متواتر
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SUB THERAPEUTIC DOSE
SUB THRESHOLD ACTIVITIES
SUB TYPE
SUB WATERSHED
SUBACID
SUBACUTE
SUBACUTE BACTERIAL ENDOCARDITIS
SUBADULT
SUBAERIAL
SUBAGENCY
SUBAGENT
SUBALFABET
SUBALGORITHM
SUBALPINE
SUBALTERN
SUBALTERNATE
SUBALTERNATION
SUBANTIATION
SUBAPICAL
SUBAQUATIC
SUBAQUEOUS
SUBARACHNOID
SUBARACHNOID HEMORRHAGE
SUBARACHNOID SPACE
SUBAREA
SUBASSEMBLY
SUBATMOSPHERIC
SUBATOMIC
SUBAUDITION
SUBAVERAGE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید