دیکشنری
داستان آبیدیک
Sympodium
sɪmpodiəm
فارسی
1
عمومی
::
شبیه محور فرعی، منحرف شونده یا ممتد درجهت محوری
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SYMPATHY WITH ANY ON
SYMPATRIC
SYMPATRY
SYMPETALOUS
SYMPHONIC
SYMPHONIOUS
SYMPHONIST
SYMPHONY
SYMPHONY ORCHESTRA
SYMPHSIS
SYMPHYSEAL
SYMPHYSIS
SYMPHYSIS PUBIC
SYMPHYSIS PUBIS
SYMPLASTIC MOVEMENT
SYMPODIUM
SYMPOSIARCH
SYMPOSIAST
SYMPOSIUM
SYMPTOM
SYMPTOM CHECK LIST
SYMPTOM OF INATTENTIVE
SYMPTOM SUBSTITUTION THEORY
SYMPTOMATIC
SYMPTOMATIC ACT
SYMPTOMATIC BEHAVIOUR
SYMPTOMATIC GAIN
SYMPTOMATICAL
SYMPTOMATOLOGY
SYMPTOMLESS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید