دیکشنری
Systemization
sɪstəma͡ize͡iʃən
فارسی
1
عمومی
::
اسلوب سازی، طبقهبندی
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SYSTEMATIC REVIEW
SYSTEMATIC SAMPLING
SYSTEMATIC THEOLOGY
SYSTEMATIC UNCERTAINTY
SYSTEMATICALLY
SYSTEMATIST
SYSTEMATIZATION
SYSTEMATIZE
SYSTEMIC
SYSTEMIC CORRUPTION
SYSTEMIC INFLAMMATORY RESPONSE SYNDROME
SYSTEMIC LUPUS ERYTHEMATOSUS
SYSTEMIC SOLVENCY RULE
SYSTEMIC VEINS
SYSTEMISM
SYSTEMIZATION
SYSTEMIZE
SYSTEMMATIZE
SYSTEMOLESS
SYSTEMS ADMINISTRATION
SYSTEMS ANALYSIS
SYSTEMS ANALYST
SYSTEMS BASED PERSPECTIVE
SYSTEMS CONTROL EVALUATION
SYSTEMS DEVELOPMENT
SYSTEMS DEVELOPMENT CONTROL
SYSTEMS DYNAMICS
SYSTEMS EVALUATION
SYSTEMS IMPLEMENTATION
SYSTEMS PROGRAMMER
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید