دیکشنری
Thrush
θɹʌʃ
فارسی
1
عمومی
::
باسترك، (طب) برفك
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
THROW TOGETHER
THROW UP
THROW UP ONE'S HANDS
THROW UP TO
THROW UP TOENAILS
THROW VOICE
THROW WEIGHT AROUND
THROWIN
THROWING EVENTS
THROWING POWER
THROWING THE HAMMER
THROWSTER
THRU
THRUM
THRUOGH THE A OF
THRUSH
THRUST
THRUST AGAINST
THRUST AND PARRY
THRUST ASIDE
THRUST AT
THRUST AWAY FROM
THRUST BACK
THRUST BEAR
THRUST BEARING
THRUST DOWN
THRUST FAULT
THRUST FORWARD
THRUST INTO
THRUST OUT
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید