دیکشنری
داستان آبیدیک
Tidewater
ta͡idwɑtəɹ
فارسی
1
عمومی
::
(مج) خط ساحلی، اب جزر ومد كه بخشكی میرسد، كشند اب
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
TIDBIT
TIDDLEDYWINK
TIDDLEDYWINKS
TIDE
TIDE GAUGE
TIDE MARK
TIDE OVER
TIDE TABLE
TIDE TURNED
TIDE WAITER
TIDE WAY
TIDELAND
TIDELESS
TIDEMARK
TIDEWAITER
TIDEWATER
TIDEWAY
TIDILY
TIDINESS
TIDINGS
TIDY
TIDY UP
TIE
TIE BACK
TIE DOWN
TIE DOWN SUPPORT
TIE HANDS
TIE IN
TIE IN A KNOT
TIE IN KNOTS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید