دیکشنری
Trodden
tɹɑdən
فارسی
1
عمومی
::
گام زده، (اسم مفعول فعل tread)
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
TRIWEEKLY
TRL
TROAT
TROCAR
TROCHAIC
TROCHAL
TROCHANTER
TROCHE
TROCHEE
TROCHLEA
TROCHLEAR NERVE
TROCHOID
TROCHOIDAL
TROCHOMETER
TROD
TRODDEN
TROGLODYTE
TROGLODYTIC
TROGON
TROIKA
TROILUS AND CRESSIDA
TROJAN
TROLL
TROLLER
TROLLEY
TROLLEY ATTENDANT
TROLLEY CAR
TROLLEYBUS
TROLLING
TROLLING REEL
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید