دیکشنری
داستان آبیدیک
Turgid
tɜɹd͡ʒɪd
فارسی
1
عمومی
::
اماس دار، بادكرده، پر طمطراق، متورم، متسع
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
TURBULENT JET
TURBULENT MIXING
TURBULENT SEA
TURBULENT SHEAR FLOW
TURBULENT ZONE
TURCISM
TURCOMAN
TURD
TUREEN
TURF
TURFGRASSES
TURFINES
TURFY
TURGESCENCE
TURGESCENT
TURGID
TURGIDITY
TURGOR
TURING MACHINE
TURING OVERHEAD
TURING THIS QUARTER
TURK
TURKEY
TURKEY BATH
TURKEY COCK
TURKEY CORN
TURKEY POULT
TURKEY POUND
TURKEY RED
TURKEY'S NEST
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید