دیکشنری
Undersurface
ʌndəɹsɜɹfɪs
فارسی
1
عمومی
::
موجود، فرورویه، ( underside=) وابسته بزیر سطح
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
UNDERSIGNED
UNDERSIZED
UNDERSKIRT
UNDERSLUNG DUCT
UNDERSTAND
UNDERSTANDABLE
UNDERSTANDING
UNDERSTATE
UNDERSTATEMENT
UNDERSTOOD
UNDERSTOOD THAT
UNDERSTORE
UNDERSTORED
UNDERSTRAPPER
UNDERSTUDY
UNDERSURFACE
UNDERTAKE
UNDERTAKE TO
UNDERTAKEN
UNDERTAKER
UNDERTAKING
UNDERTENANT
UNDERTIME
UNDERTONE
UNDERTOW
UNDERVALUATION
UNDERVALUE
UNDERVALUED SECURITY
UNDERVARIOUS
UNDERWAIST
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید