دیکشنری
داستان آبیدیک
Vesicatory
vizɪkətɔɹi
فارسی
1
عمومی
::
تبخال اور، (vesicant) مولدالتهاب و ترشح، تاول زا
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
VERY HIGH FREQUENCIES
VERY IRRESISTIBLE
VERY LAST
VERY LITTLE
VERY LOW FREQUENCIES
VERY MANY BOOK
VERY OFTEN
VERY REVEREND
VERY THING
VERY WELL
VESICA
VESICAL
VESICANT
VESICATE
VESICATION
VESICATORY
VESICLE
VESICULAR
VESICULATE
VESICULATION
VESPAL
VESPER
VESPER BELL
VESPERAL
VESPERS
VESPERTILIAN
VESPERTINAL
VESPERTINE
VESPIARY
VESPID
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید