دیکشنری
داستان آبیدیک
Vicarial
va͡ikɛɹiəl
فارسی
1
عمومی
::
خلیفهای، قائم مقامی، وابسته به خلیفه
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
VIBRATIONAL FUNCTION
VIBRATIONAL HARMONY
VIBRATIVE
VIBRATOR
VIBRATORY
VIBRATORY FINISHING
VIBRATORY SCREENS
VIBRISSA
VIBROGRAPH
VIBROMETER
VIBROSCOPE
VICAR
VICAR OF CHRIST
VICARAGE
VICARATE
VICARIAL
VICARIATE
VICARIOUS
VICARIOUS ACQUISITION
VICARIOUS AROUSAL
VICARIOUS AUTHORITY
VICARIOUS CONDITIONING
VICARIOUS EXPERIENCE
VICARIOUS LEARNING
VICARIOUS REINFORCEMENT
VICARIOUS SACCIFICE
VICARIOUS TRAUMA
VICARIOUS WORK
VICARIOUSLY
VICARIOUSNESS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید