دیکشنری
داستان آبیدیک
Visor
va͡izəɹ
فارسی
1
عمومی
::
(vizor) افتاب گردان، لبه پیش امده كلاه
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
VISITATORIAL
VISITER
VISITIG NURSE
VISITING A THERAPIST
VISITING CARD
VISITING POLICY GUIDELINES
VISITING PRACTICES
VISITING TEACHER
VISITOR
VISITOR DAY
VISITOR DEMAND
VISITOR EXPERIENCE
VISITOR VISA
VISITORIAL
VISIVE
VISOR
VISORLESS
VISTA
VISTING CARD
VISUAL
VISUAL CUE READING
VISUAL AUDITORY LEARNING
VISUAL ACUITY
VISUAL ADAPTATION
VISUAL AGNOSIA
VISUAL ANALOG SCALE
VISUAL ANALOG SCORE
VISUAL ANALOGY
VISUAL ANCHOR
VISUAL ANGLE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید