دیکشنری
داستان آبیدیک
Wangle
wɑŋgl
فارسی
1
عمومی
::
بهحیلهمتوسل شدن، لرزاندن، تلولو خوردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
WAND
WANDER
WANDER ABOUT
WANDER AWAY
WANDER FROM
WANDER IN
WANDER OFF
WANDERER
WANDERING
WANDERLUST
WANDEROO
WANDING KIDNEY
WANE
WANENER
WANEY
WANGLE
WANGLE FROM
WANGLE OUT OF
WANGLER
WANIGAN
WANION
WANKEL ENGINE
WANLY
WANNA MAKE SUMPIN' OF IT
WANNESS
WANNIGAN
WANT
WANT A KNUCKLE SANDWICH
WANT A PICK ME UP
WANT A PIECE OF ME
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید