دیکشنری
داستان آبیدیک
Wheatworm
hwitwɜɹm
فارسی
1
عمومی
::
(wheat eel) (جش) كرم كوچك انگل گندم و علوفه
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
WHATSOE'ER
WHATSOEVER
WHATSOEVER HE DOETH
WHEAL
WHEAT
WHEAT BREAD
WHEAT EEL
WHEAT GERM
WHEAT GRASS
WHEAT PARENT
WHEAT RUST
WHEAT STACK
WHEATEAR
WHEATEN
WHEATEN BREAD
WHEATWORM
WHEE
WHEEDLE
WHEEDLE AWAY FROM
WHEEDLE INTO
WHEEL
WHEEL AND DEAL
WHEEL AROUND
WHEEL AWAY
WHEEL CHAIR
WHEEL DIAMETER
WHEEL HORSE
WHEEL INTO
WHEEL OFF
WHEEL OUT OF
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید